سلام
حرفاي شما بسيار مختصر ومفيد بود.منم ميخام از اين به بعد همين کاري که شما گفتين انجام بدم.
راستش وبلاگ منم از همين وب هايي هست که شما گفتين.
ميخام تغييرش بدم ولي خيلي زمان مي بره.
دوست دارم يه وب ارزشي بشه. نه تقويمي.
راستش اين وبلاگ نويسي منو خيلي گمراه کرد البته شيطان سرباز نفس ماست .
يه خواهشي ازشما دارم. خواهش خيلي بزرگ. لطفا با دلسوزي و بدون سوءظن به من جواب بدين.
من گاهي با نامحرم چت ميکنم گاهي هم شوخي هايي مينويسم
از بد حادثه حديث هم ميگم قرآن هم مي نويسم سخنان آموزنده اخلاقي و از اين دست.
قبلا هم هيچ وقت تجربه اين کارو نداشتم برام خيلي جالب به نظر ميو مد که پسرا چه جورين . گاهي هم بعضي از اين پسرا از قضا از حديث گفتن من و قرآن واز اين چيزهايي که سرم مدام توشه حس خوبي پيدا کردن و تو دلشون يه ارزوهايي کردن که گاهي به زبان اوردن من نسبت به اين کارايي که کردم خيلي احساس بدي پيدا کردم و شرمنده خدا وحجتش هستم ولي نميدونم چرا دست نميکشم
کمکم کنيد من واقعا دارم از خودم متنفر ميشم احساس عجز وذلت مي کنم افسرده شدم به اين خاطر که دارم همش گناه ميکنم و با نامحرم حرف ميزنم توبه هم کردم ولي بازم ادم نشدم
عرفه خودمو کشتم تو دعا ولي چه فايده گريه بي عمل مثل آب آوردن با ظرف سوراخه.
کمکم کنيد من واقعا ناراحتم از اين وضع.