http://mehrabane.ir
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدمت دوستان و گرامیان. سوال بیست و یکم :

حکم شرعی سیگار چیه؟ اگه ضرر داره وحرومه چرا دولت تولید میکنه؟

از منظر شرعی و فقهی
در مورد حکم دخانیات تقریبا دو نظر کلی وجود داره :
1_ دخانیات "بدون" هیچ قید و شرطی حرومه.
2_ دخانیات "با" قید و شرط حرومه.
حالا این قید و شرط چیه ؟ بطور خلاصه فقهای دسته دوم معتقدن هر جور ضرر رسوندنی حروم نیست بلکه ضرر باید یه مشخصاتی داشته باشه تا حروم بشه مثلا :
<< ضرر باید قطعی باشه
ضررهایی که برای سیگار بیان میکنن (میزان بالای مرگ و میر، سکته، کاهش عمر و ...) یه سری نظریه علمی و فرضیه‌ و تحقیقه. اما طنابی نیست که بشه باهاش توی چاه رفت. از کجا معلوم عامل دیگه ای که هنوز برای بشر ناشناخته است باعث مرگ و میر این افراد نبوده باشه‌؟ چنانکه در گذشته هم خیلی از بیماریها موجب مرگ میشد ولی چون انسان از وجود همچین بیماریهایی اطلاع نداشت، مرگ افراد رو نتیجه عوامل دیگه ای تصور میکرد.
     بنابراین اگه بخواهیم براساس قاعده لاضرر1 چیزی رو حروم کنیم، باید دلایل قطعی و یقینی بر مضر بودنش داشته باشیم ( که در مورد دخانیات فعلا نداریم ).
<< ضرر باید قابل توجه باشه
اونی که در شرع حروم شده، وارد ساختن ضررهای عمده به بدنه؛ مثل اینکه کسی عضوی از بدنش رو بشکنه یا ببُره یا ... اما اگه ضرر از نظر عرفی اندک و به تدریج باشه، دلیلی بر حرمت شرعی اون در فقه وجود نداره.
     اگه بخواهیم ضررهای اندک و تدریجی رو حروم کنیم، باید گفت خوردن چربی‏ها و یا نفس کشیدن در شهرهای بزرگی مثل تهران هم حرومه چونکه ضرر اونها ثابت شده. در حالیکه چنین چیزی منطقی به نظر نمیرسه.

     پس بنا به نظر این دسته از فقها سیگار کشیدن فقط برای کسی که میدونه و یا احتمال میده دچار ضرر جدی و مهم میشه ( بیماریهای سخت و مهلک، افتادن به دام مفاسد بزرگتری مثل اعتیاد به مواد مخدر و ...) جایز نیست.

از منظر نظام اجتماعی
معمولا با زور و ضرب و برخوردهای چکشی نمیشه چیزی رو که بین مردم جا افتاده، ممنوع کرد. بلکه تغییر هر عادتی نیازمند زمینه سازیه.
     الان سالیان متمادیه که مواد مخدر در ایران کشت نمیشه و ممنوعه، بسیاری از قاچاقچیان و معتادان دستگیر، زندانی، تنبیه و از کار اخراج شدن و خلاصه اینکه در دنیا هیچ کشوری به اندازه ما برای مقابله با مواد مخدر، نیروی انسانی و اقتصادی و اجتماعی و سیاسی هزینه نکرده ولی نتیجه چی؟ متأسفانه این اقدامات تنبیهی نه تنها موجب کاهش مصرف مواد مخدر نشده بلکه روز به روز به تعداد اونها افزوده شده.
از اون طرف افغانی‌ها بیش از 95 درصد مواد مخدر مصرفی دنیا را تولید می‌کنن اما اکثرا خودشون مصرف نمی‌کنن! بنابراین مشکل با منع کردن حل نمیشه.

نتایج توقف تولید داخلی دخانیات
اگه دولت بخواد کارخونه های تولید سیگار رو تعطیل کنه:
اولا ورود قاچاقی سیگارهای خارجی افزایش شدیدی پیدا کرده و در نتیجه، حجم گسترده ای سرمایه از کشور خارج و به اقتصاد ملی لطمات جدی وارد میشه.
ثانیا موجب گرایش بیشتر به سمت مواد مخدر میشه.
ثالثا ممکنه عکس العمل و واکنش سیگاری ها، فرصت مناسبی برای کسانی که علاقمند به ایجاد بحران اجتماعی هستن فراهم کنه.بهترین راه
     پس اگه روزی روزگاری حرمت مصرف سیگار قطعی و مسلم شد، بهترین راه اینه که با زمینه سازی مناسب، شرایط کاهش تقاضا رو فراهم و با فعالیتهای جذاب فرهنگی کاری کرد که احساس تنفر و انزجار نسبت به مصرف دخانیات به یک باور عمومی تبدیل بشه و افراد جامعه به حدی از رشد و تعالی فرهنگی برسن که خودشون آزادانه و داوطلبانه از مصرف دخانیات اجتناب کنن.
     درین فرهنگ سازی علاوه بر دولت ( طبق مفاد معاهده بین المللی کنترل دخانیات) و رسانه های عمومی ( که متاسفانه کمتر به این مهم اهمیت میدن)، من و شما هم به اندازه خودمون میتونیم موثر باشیم.
......................................................................
1) لا ضرر و لا ضرار فی الاسلام - وسائل الشیعه ج26 ص14


نوشته شده   توسط مسعود پنج شنبه 86/3/10 
  نظرات دیگران()

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و درود خدمت دوستان همراه. سوال بیستم :

میشه بپرسم کتاب آیات شیطانی سلمان رشدی درباره چیه؟

      سلمان رشدی در سال 1947( 1326 شمسی) در شهر بمبئی هند و در یه خانواده مسلمان متولد شد. خودش درباره‏ خانواده‏اش میگه:
 خانواده من به اسلام گرایش داشتن ولی توی خونه ما از دین خبری نبود. فقط سالی یه بار منو برای عبادت به مسجد میبردن مثل مراسم سال نوی مسیحیان. یه دایه مسیحی داشتم(!) اکثر دوستان من غیر مسلمون بودن. بابام از قانون قرآن در مورد منع نوشیدن مشروبات الکلی تبعیت نمیکرد. خوشبختانه میتونم بگم پدر و مادر من مسلمانان بدی بودند  1

     در سیزده سالگی جهت تحصیل به انگلستان مهاجرت کرد و مدتی با نوشتن مقالات تبلیغی در انگلستان به تأمین مخارج زندگی پرداخت و بعد شناسنامه‏ انگلیسی گرفت و تبعه‏ اونجا شد. رشدی در طول زندگی در انگلستان به بی‏دینی و بی‏اعتقادی مطلق میرسه و در نهایت منکر خدا می‏شه و این عقیده رو رسما بیان میکنه2. فعلاً مقیم انگلستان و تابع اون جاست.

     او غیر از آیات شیطانی(the satanic verses) که درش به قرآن، شخصیت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم و انقلاب اسلامی ایران اهانت شده، تخمهای دو زرده دیگه ای هم برای خروس استعمار کرده؛ رمانی که درش به تناقض بین نماز با فرهنگ و تفکر غربی اشاره شده، کتابی که شخصیت عمر خیام رو مورد اهانت قرار داده و گفته زنا و حرام زادگی در خلق اثر شاعرانه تأثیرداره، رمانی علیه پاکستان و نهضت مسلمانان و حاکمیت و فرهنگ وسیاست اون کشور، رمانی علیه هند و آزادی و دموکراسی و فرهنگ و سیاستش و کتابی با مضامینی بر ضد انقلاب نیکاراگوئه از جمله کارهای تولیدی این ماشین نویسندگی غربه.

اما محتوای آیات شیطانی؛
برخی از تاریخ نویسان اهل تسنن افسانه ای رو در کتابهای تاریخ خودشون نقل کرده اند که پایه واساس بافته های آیات شیطانیه. اون افسانه که بهش "افسانه غرانیق" میگن اینه:

« سران قریش با پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم ملاقت و درخواست کردن برای رفع اختلاف، خداهای همدیگه رو بپذیریم. پیامبر هم بسیار مایل بود یه جورایی با طایفه قریش کنار بیاد و با خود میگفت: ای کاش دستوری نازل می گردید که اختلاف کمتر می شد. روزی در کنار کعبه با حضور سران قریش سوره نجم رو تلاوت می کرد: افرایتم اللات و العزی و مناهْ الثالثهْْ الاخری3( آیا دیدید لات و عزی و منات را که سومین آن دو بود)
     وقتی به اینجارسید ناگهان شیطان به زبان او دو جمله دیگه رو جاری کرد: " تلک الغرانیق العلی و ان شفاعتهن لترتجی." (این ها مرغان آبی بلند پروازند که شفاعت آنان امید می رود) بعد از تلاوت آیات غلغله و شادی مشرکان بلند شد و گفتن: محمد خدایان ما رو به نیکی یاد کرد. و همه سجده کردند.
     این خبر به خارج از مکه و حتی حبشه رسید و مسلمونایی که به اونجا هجرت کرده بودن با خوشحالی به مکه برگشتن. اما پس از مدتی جبرئیل نازل شد و به پیامبرگفت : اون دو جمله رو شیطان بر زبان تو رانده و من هرگز چنین آیه ای نیاوردم! پیامبر غمگین شد و گفت من چیزی را که خداوند نفرموده است به او بستم! »

     این داستان از اونجایی که در کتبی مانند تاریخ طبری، تفسیرطبری، طبقات ابن سعد و اسباب التنزیل واقدی نقل شده، مورد استناد برخی نویسنده ها و مورخین و مفسرین بعدی و بالاخص مستشرقین قرار گرفته. افسانه غرانیق رو از چند جهت میشه مورد بررسی قرارداد:

الف ـ از نظر تاریخی
* این افسانه رو بعضی از تاریخ نویسان اهل سنت نقل کرده اند ولی هیچکدوم از مورخان و مفسران شیعه و اکثراهل سنت نه تنها بهش اشاره ای نکردن، بلکه به شدّت اون رو تکذیب کردن و دلایل زیادی بر دروغ وساختگی بودنش آوردن.
* واقدی و طبری که این افسانه رو نوشته اند یکی در سال 207 و دیگری در سال 310 هجری قمری وفات کردن یعنی هیچکدوم خودشون در زمان پیامبر اکرم صلی اله علیه و آله و سلم نبودن. طبری داستان غرانیق رو از محمد بن کعب قرظی نقل می کنه. قرظی اصالتا از طایفه بنی قریظه بود و بنی قریظه از پرکینه ترین یهودیان و دشمنان پیامبر در مدینه. قرظی از صحابه پیامبر نبوده و حتی در زمان اون حضرت بدنیا هم نیومده بود4. حالا چه جوری یه چنین فردی با این مشخصات مبنای نقل افسانه غرانیق قرار میگیره ؟
     صرفنظر از طبری، ابن سعد هم در طبقات، داستان غرانیق رو از واقدی نقل میکنه. واقدی هم از مطلب و پدرش عبدالله بن حنطب روایت کرده و گفته شده عبدالله بن حنطب اصلاً رسول خدا را درک نکرده است(!)
* اصولا در دو قرن اول هجری کوچکترین اثری از افسانه غرانیق وجود نداره. مورخان و مفسران این دوره ( ابن اسحاق، بکالی، ابن هشام، مسلم، بخاری و ...)، هیچ اشاره ای به این قصه دروغی نکرده اند. براستی چرا ؟ بدون تردید بی پروایی واقدی و طبری در نقل روایات بدون سند مهم ترین علت راه یافتن یه همچین قصه مجعولی در کتب اونهاست. به ویژه طبری که در جمع احادیث مختلف و متنوع حرص زیادی داشته.
* نخستین مهاجرت به حبشه در ماه رجب سال پنجم بعثت صورت گرفت و این سجده ( سجده واجبی که در آخر سوره وجود داره ) در ماه رمضان همون سال پنجم بعثت و قبل از پذیرش اسلام توسط حمزه عموی پیامبر و قدرت پیدا کردن نسبی مسلمونها بوده، یعنی درست در شرایطی که پیامبر و یارانش در معرض فشار و اذیت و آزار از طرف قریش بودن و امکان تلاوت آیات قرآن در کنار کعبه رو نداشتن، چگونه پیامبر و مسلمونها تونستند در کنار کعبه سجده کنند؟
* در مورد بازگشت مهاجرین ازحبشه هم از روایت ابن اسحاق و ابن هشام چنین برمیاد که اطلاع نادرستی در مورد وضعیت مکه به مسلمونها رسید که اهل مکه اسلام آورده اند. عده ای از مهاجرین حبشه که همواره مترصد هر خبر یا اطلاعی بودن که به وطنشون برگردن و در کنار پیامبرباشن به مکه اومدن و دیدن خبر درست نیست و برخی از اونا خودشون رو درامان قریش قرار دادن.
     علاوه بر این به علت رفتار خوب و پسندیده نجاشی پادشاه حبشه با مسلمونها، یه سری از مردم حبشه علیه نجاشی شورش کردن و مسلمونها رو در تنگنا قرار دادن. از این جهت عده ای از اونا به مکه برگشتن.

ب ـ از نظر قرآن
* سؤال اینه که علی علیه السلام که به تعبیر راویان اهل سنت و اهل تشیع داناترین مردم نسبت به قرآن بوده چگونه به مسأله مهمی مثل غرانیق هیچگونه اشاره ای نداره و مهمتر اینکه هیچ کس در این باره سؤالی هم از او مطرح نکرده ؟
تنها صحابی که روایت از او نقل شده ابن عباسه که میگه: " گمان می کنم، پیامبر در مکه بوده ..." و قصه رو نقل می کنه. نکته مهم اینه که ابن عباس بر اساس گمان در این مورد سخن گفته و مهمتر اینکه خودش درزمان واقعه فرضی، اصلا متولد نشده بوده (!)
* با دقت در سایر آیات همین سوره و بسیاری از آیات دیگه قرآن کریم بوضوح میشه جعلی بودن این قصه رو فهمید. دقت کنید:
پیامبر از روی هوی و هوس سخن نمی گوید و هر چه بگوید وحی است5
بتان جز نامهایی نیستند که شما و پدرانتان نامیده اید و خدا هیچ حجتی درباره شان نازل نکرده6
ما خود قرآن را نازل کرده و خود حتما محافظ آنیم7
هرگز باطل در قرآن راه نخواهد یافت8
و.....

ج _ از نظر عقل
* چگونه شیطان می تونسته در جریان عظیم وحی ( که بفرموده خود قرآن اگر بر کوه نازل میشد از خشیت الهی از هم میپاشید) حضور داشته و در شخصیت برگزیده پیامبر نفوذی داشته باشه ؟
* چگونه میشه پیامبری که تمام مناصب و ثروت قریش رو در راه احیای آیین توحید ترک کرده و همه مبارزاتش بر ضد شرک و بتهای ساختگی بود یکباره بیاد و همه زحمات خودشو از بین ببره؟!
* چگونه میشه اعتماد مردم و مسلمونها رو پس از این جلب کرد؟ پیامبری که تحت تأثیر القائات شیطان قرار بگیره و آیاتی رو به قرآن که وحی الهیه اضافه کنه برای مؤمنانی که به هیچ چیز و هیچ کس جز خدای خودشون اتّکا ندارن چه ارزشی داره؟
مزدور
حق اینه که : تمام هدف و تلاش دشمنان قبلی در ساختن این افسانه و مستکبران فعلی در بهم زدن دوباره این گنداب متعفن و موهن، گرفتن ایمان مردم و یگانه عنصریه که مایه پیروزی موحدان در برابر مشرکان و کفار بوده و نیز جلوگیری از رشد روز افزون اسلام خواهی مردم جهان. و درین راه چه وسیله ای بهتر و مناسبتر از قلم موجودی حقیر و ذلیل، وطن فروش و بی هویت که برای مطرح کردن خودش در بین جاهلیت مدرن، حاضر باشه همه چیز حتی هستی ننگین خودشو به حراج بذاره.
     سلمان رشدی، از اونجا که از والدینی مسلمان زاده شده، مرتد فطری محسوب شده و بدلیل اظهار و انتشار اباطیل توهین آمیز نسبت به مقدسات خدشه ناپذیر دین مبین اسلام، محکوم به حکم غیر قابل تغییر اعدامه.
.............................................................
1) مصاحبه با مجله‏ اشپیگل در 21 اردیبهشت 1371
2) مصاحبه با مجله اشتترن در 7 آبان 1371
3) سوره مبارکه نجم آیه 19 و 20
4) ابن حجر عسقلانی
5) سوره مبارکه نجم آیه 3 و 4
6) سوره مبارکه نجم آیه 23
7) سوره مبارکه حجر آیه 9
8) سوره مبارکه فصلت آیه 42


نوشته شده   توسط مسعود پنج شنبه 85/12/3 
  نظرات دیگران()

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلامی دوباره خدمت همراهان گرامی. سوال هجدهم :

آیا اسلام با ترور موافقه؟ اگه نیست آیا کار امثال شهید نواب صفوی اشتباه بود؟

تروریسم بین الملل

    ترور به معنی وحشت و ترس زیاده و در اصطلاح سیاسی به حالت وحشت فوق العاده ای اطلاق میشه که ناشی از دست زدن به خشونت و قتل و خونریزیه. این اصطلاح اگر چه سابقه طولانی داره ولی از زمان سقوط حکومت ژیروندن ها در فرانسه (قرن 18 میلادی) و سر کار اومدن حکومتی معروف به حکومت انقلابی و اعدام های فراوانی که انجام داد و مخالفان حکومت رو به شدت سرکوب کرد، مصطلح شده.
     ترور در فرهنگنامه‏های غربی عبارت است از: "رفتار اجبارآفرین فردی یا گروهی همراه با به کارگیری استراتژیهای خشونت‏بار همراه با ترس و وحشت که با هدف و انگیزه سیاسی و قدرت‏طلبی صورت میگیره ".همونطور که میبینید این تعریف خیلی کلی و مبهمه و باعث شده تا هر کشوری اون رو بر اساس سلیقه و منافع خودش تفسیر کنه و به مخالفین خودش لقب تروریست بده درحالیکه این مخالفان ترجیح میدن بهشون انقلابی، نهضت مقاومت و یا پارتیزان گفته بشه.
در ادبیات اسلامی، واژه ترور مترادف با مصدر "فتک" به معنای کشتن غافلگیرانه آورده شده.
نظر اسلام در مورد ترور از دو دیدگاه قابل بررسیه :

دیدگاه تاریخی

     از اونجا که اسلام در سرزمینی ظهور کرد که به بت پرستی و اشرافی گری و فساد عادت کرده بود، از همون اول بسم الله، پیامبر و پیروان اندکش در تنگنا و سختیهای بسیار قرار گرفتن. ایجاد ناامنی و عدم احساس آرامش برای مسلمونها، شکنجه و آزار بی پناهان، کشتار زنان و مردان مسلمون به خاطر اصرار برعقیده توحید، هجرت گروهی از مسلمونها به حبشه، اراده چندین باره مشرکین به سوء قصد به جان پیامبر اکرم، تبعید مسلمونها به شعب ابی طالب، طراحی و برنامه ریزی توطئه قتل پیامبر پس از رحلت ابوطالب ( که علی علیه السلام به جای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در بستر قرار گرفت و توطئه نقش بر آب شد)، هجرت پیامبر به مدینه به دلیل نجات جان خودشون و مسلمونها، قتل عام شیعیان علی علیه السلام در زمان معاویه، سوء قصد به جان امام حسن علیه السلام و شهادت ایشان بر اثر توطئه معاویه، حوادث جانگداز کربلا، سرنوشت سایر ائمه تا امام عسگری علیه السلام، غیبت امام زمان عجل الله فرجه الشریف و بسیاری حوادث مسلم تاریخی دیگه، همگی گواه صادقیه بر اینکه اسلام نه تنها حامی تروریسم نیست بلکه همواره با تحمل آزار و شکنجه و شهادت بزرگانش، بزرگترین قربانی تروریسم در تاریخ جهان بوده.

دیدگاه فقه اسلامی

     1_ با توجه به آیاتی از قرآن کریم1 و نیز حدیث مشهور نبوی ( الایمان [الاسلام] قید الفتک و المومن لا یفتک : ایمان یا اسلام مانع ترور است و مومن چنین نمیکند2 )، کشتن انسانهای بی‏گناه از هر فرقه یا مذهب و در هر مکانی که باشه (هیروشیما و ناکازاکی، قانا و صبرا و شتیلا، دیر یاسین و کفرقاسم، بوسنی و کوزوو، کربلا و سامرا و یا نیویورک و واشنگتن) حرومه و چنین روشی در کتب فقهی و قوانین مدون اون یافت نمیشه.
    
2_ ممکنه برخی افراد به دلیل ارتکاب یه سری جرایم ( مثل شرکت در جنگ علیه مسلمین و نظام اسلامی، توطئه علیه مقدسات اسلامی، توهین به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه علیهم السلام و یا شرکت فعال در تحکیم پایه‏های حکومت طاغوتی و ستمگر که دستش به خون هزاران مسلمان بیگناه آلوده است) مهدورالدم شناخته بشن.
     اینجا دو حالت پیش میاد : یا حکومت اسلامی و ولی فقیهی که دستش برای اجرای احکام و حدود الهی باز باشه وجود داره، یا نداره.
     اگه وجود داره (مثل زمان ما)،
اولا تصمیم گیری و اجرای حکم در موارد فوق، بر عهده محاکم اسلامی منصوب از طرف ولی فقیه و حاکم شرعه و به هیچ عنوان در صلاحیت افراد و گروهها نیست ( وگرنه دیگه سنگ رو سنگ بند نمیشه و ناامنی و فساد جامعه رو ور میداره ). ثانیا چنین احکامی بطور سری و یواشکی و در گوشی هم نیست بلکه کاملا علنی و رسمی اعلام میشه جوری که هم مردم و هم خود شخص مجرم خبردار میشن. نمونه چنین برخوردهایی در سیره پیامبر اسلام و ائمه هداه هم مشاهده میشه مثل قضیه ابوالاسود عنسی، ابو رافع، غالیان و...3
     اما اگه حکومت اسلامی و فقیه مبسوط الید موجود نباشه، صدور اذن از طرف هر یک از فقهای عظام قابل انجامه و ممکنه به فرد یا گروه خاصی با محدودیت کامل موارد اون واگذار بشه.

هنگام دستگیری

     اقدامات جمعیت فدائیان اسلام به رهبری شهید نواب صفوی و نیز هیات موتلفه اسلامی در ترور افرادی مثل هژیر، کسروی، رزم آرا، منصور و ... چنین پشتوانه ای داشت.
     این دو گروه با مجتهدان و مراجع تقلید در ارتباط بودن و ترورهاشون مستند به حکم مجتهدی واجد شرایط درباره مفسد فی الارض و واجب القتل بودن این افراد صورت گرفت.

.............................................................................................
1) مانند آیه 33 سوره مبارکه مائده
2) رجال کشی، چاپ آل البیت ج2، ص 811 و نیز کنز العمال، چاپ دارالکتب العلمیه ج1، ص 62
3) ر.ک سیره ابن هشام، چاپ دارالمعرفه ج2، ص 51، 273، 365


نوشته شده   توسط مسعود پنج شنبه 85/10/28 
  نظرات دیگران()

 

بسم الله الرحمن الرحیم
سلامی دوباره به خوانندگان گرامی. سوال شانزدهم :

اگه انتخابات آزاده پس این نظارت استصوابی دیگه چه صیغه ایه؟

استصواب از ماده صواب (عمل درست) و به معنای صحیح شمردن و بی اشکال دونستن یه کاریه.
اصطلاح "نظارت استصوابی"به معنی نظارتی همراه با حضور در مراحل تصمیم گیری و تصویب اقدامات انجام شده و جلوگیری از هرگونه اشتباه یا سوء استفاده احتمالی مجریانه (نظارت فعال یا
Active  ).

نظارت استصوابی چند مدله:
1. نظارت استصوابی تطبیقی: تقریبا یعنی همه آدما و عملکردشون مشکل دارن مگر خلافش ثابت بشه (اصل وجوب احتیاط).
2. نظارت عدم مغایرت و تعارض
: این برعکس قبلیه .یعنی همه انسانها و اعمالشون ان شاء الله خوبن مگر خلافش برای ناظر به اثبات برسه (اصل برائت). بهش نظارت استصوابی حداقلی هم میگن.
3. نظارت مطلق
: به طور کل اعتبار قانونی مجریان، وابسته به وجود و اظهار نظر ناظره (اصل ...؟).
با اینکه قانون اساسی در اصل 19نوع نظارت شورای نگهبان رو صراحتا تعیین نکرده ولی در اصل 98، تفسیر اون رو به عهده خود این شورا گذاشته. نظارت فعلی شورای نگهبان بر انتخابات و نامزدهای اون، در اکثر موارد از نوع دومه (نظارت عدم تعارض یا حداقلی)

اما در پاسخ به سوال شما باید عرض کنم :
اولا نظارت استصوابی یه مساله کاملا عقلاییه. فرض کنیم اگر تشکیلات "نظام پزشکی" در جامعه‏، بعد از احراز صلاحیت اطبا به اونا اجازه طبابت بده و از بعضی دیگه بدلایل منطقی سلب صلاحیت کنه، معناش این نیست که جلوی آزادی انتخاب پزشک رو از مردم گرفته، بلکه نوعی یاری دادن به کسانیه که به لحاظ تخصصی قادر به تشخیص صلاحیت علمی مدعیان طبابت نیستن.
قراردادن شرایط ویژه برای انتخاب کننده ها و انتخاب شونده ها در مسئولیتهای مهم و حیاتی باعث میشه که هم وظایف محوله به فرد مورد نظر به درستی انجام بگیره و هم حقوق و مصالح شهروندان در اثر بی کفایتی و نالایق بودن مسئول برگزیده شده، پایمال نشه.
ثانیا چنین نظارتی توی همه کشورها و نظام‏های موجود دنیا اعمال میشه. مثلاً یکی از شرایط معتبر در تمام نظام‏های حقوقی جهان اینه که نامزد مورد نظر، سابقه کیفری نداشته باشه. چنین افرادی از یه سری حقوق اجتماعی از جمله انتخاب شدن برای مجالس تصمیم‏گیری، هیأت‏های منصفه، شوراها و ... محرومن.
ثالثا قانون اساسی ( که صراحتا به نظارت شورای نگهبان اشاره کرده ) با رای مثبت مردم، تصویب شده و به رسمیت رسیده. خب اگه مردم قبولش نداشتن که بهش رای نمیدادن. میدادن ؟

انگشت انتخاب


نوشته شده   توسط مسعود چهارشنبه 85/9/8 
  نظرات دیگران()

بسم الله الرحمن الرحیم

همراهان عزیز ، سلام . سوال هفتم

اگه خود کشی در اسلام حرومه پس عملیات شهادت طلبانه چه توجیهی داره؟

شهادت طلب

به این مساله از ابعاد مختلفی میشه نگاه کرد

بُعد دینی و مذهبی

 خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید : وقاتلوا فی سبیل الله الذین یقاتلونکم....واقتلوهم حیث ثقفتموهم واخرجوهم من حیث اخرجوکم1

و در راه خدا با کسانی که با شما میجنگند جهاد کنید....و هر کجا آنها را یافتید بکشید و از  دیارشان بیرون کنید همانطور که آنها شما را از وطن آواره کردند

اذن للذین یقاتلون بانهم ظلموا و ان الله علی نصرهم لقدیر . الذین اخرجوا من دیارهم بغیر حق2

به کسانی که جنگ بر آنان تحمیل شده اجازه جهاد داده شده زیرا مورد ستم واقع شده اندو خدا بر یاری آنها تواناست . همانهایی که از دیارشان به ناحق رانده شدند

از لحاظ فقهی هم اکثریت قریب به اتفاق بزرگان اهل سنت و مراجع شیعه این عمل رو مشروع میدونن3 چون عملیات استشهادی در شرایط فعلی از مصادیق جهاد دفاعیه که در هر زمان و مکانی واجب عینیه و نیازی به حکم حاکم شرع هم نداره . پس بین عملیات شهادت طلبانه و خود کشی هیچ سنخیتی نیست

بُعد سیاسی

طبق ماده 51 منشور حقوق بین الملل ، هر کشوری حق داره در مقابل تجاوز دیگران هر اقدامی که لازم میدونه انجام بده. تجاوز هم در قطعنامه مصوب سال 1974 سازمان ملل اینجوری تعریف شده : کاربرد نیروی مسلح توسط یک دولت بر علیه حاکمیت ، تمامیت ارضی ویا استقلال سیاسی دولتی دیگر

     حالا خداییش حساب کنین یه ملت دربه دری که سرزمین آباء و اجدادیش رو گرفتن ، همه حقوق مادی و معنویش رو خوردن، همه رقمه به ساز مجامع بین المللی رقصیده و نتیجه ای جز ضرر و عقب نشینی بیشتر عایدش نشده ، از دوست و رفیقای عربش تا تونسته خنجر بی هوا خورده ، با یه دشمنی طرفه که جز خشونت هیچی نمیفهمه و با همه زور خودش و طرفداراش داره تو فضای گل و بلبل شورای امنیت نسل هر چی فلسطینی و لبنانیه ریشه کن میکنه ، یه همچین ملتی آیاحق نداره ازین حق قانونی خودش استفاده کنه؟  اصلا راه دیگه ای هم داره؟ به قول شجریان : مرگ بهتر ازین زندگانی

شورای امنیت

 حداقل خاصیت این اقدام ، اثبات بیداری و فراموش نکردن خاطره غصب فلسطین در مردم این کشور ، ربودن خواب راحت از چشم صهیونیسم و زیر سوال بردن امنیت اسراییله که به جهات توریستی  کلی براش تبلیغ و هزینه میکنه

بُعد تاریخی

این حرکت شجاعانه مخصوص فلسطین و حزب الله نیست بلکه تو بسیاری از انقلابهای بزرگ دنیا یا وقتایی که خاک یه کشوری به اشغال در اومده سابقه داشته . از جمله پارتیزانهای فرانسوی در مقابل آلمان نازی ، هندی ها در مقابل استعمار انگلیس ،خلبانهای کامیکازه ژاپنی که با کله میرفتن تو شکم ناوهای آمریکایی ، ویت کنگهای ویتنام در برابر آمریکا و خیلی های دیگه که امروز دنیا به وجودشون افتخار میکنه ودر راس همه آزادمردان عالم حضرت سید الشهدا علیه السلام

قیام سرور شهیدان و مقتدای آزادگان گرچه ابعاد بسیار وسیعتری از یک حرکت صرفا انتحاری داشت ولی از اونجایی که یک نمونه کامل و بی نقص از ایثار همه هستی در راه دفاع از کیان اسلام و ایستادگی در برابر ظلم به مسلمونها بود ، الهام بخش بسیاری از جنبشهای ضد استکباری بعد از خود شد

سلام خدا و فرشتگان و بندگان صالحش بر شهیدان راه حق و حقیقت که نماز عشق را بر سجاده ای از خون به حسین  علیه السلام اقتدا کردند، شکستند تا عهدشان نشکند، به خاک افتادند تا اسلام بر زمین نماند، رفتند تا حق همیشه بماند

لبیک یا حسین

 1)سوره بقره آیه 190 و 191          2) سوره حج آیه 39 و 40                   3) فصلنامه حضور ش 40 ص 24 


نوشته شده   توسط مسعود پنج شنبه 85/5/26 
  نظرات دیگران()

<   <<   6   7   8      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
آرشیو سوالات
[عناوین آرشیوشده]