• وبلاگ : دسته كليد
  • يادداشت : فلسفه لباس روحانيت
  • نظرات : 1 خصوصي ، 26 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + يک طلبه 
    سلام
    دلايل واهي و پوچي را از شما خواندم .گرچه مجال پاسخ اما فقط اشاره اي مي کنم.
    1.قطعا هيچ شاهد تاريخي وجود ندارد که پيامبر يا ائمه لباسي متفاوت با مردم خود و به اين شکل لباس مي پوشيدند و حتي شواهد بسياري بر خلاف اين وجود دارد. به عنوان مثال نقل‌هايي وجود دارد نسبت به پيامبر و ائمه که وقتي عرب باديه نشيني به جمع پيامبر و اصحاب وارد مي‌شد مي‌پرسيد کداميک از شما پيامبر است. نظير اين نقل نسبت به ائمه نيز وجود دارد. اين گونه شواهد تاريخي که کم نيست نشان از آن دارد که اولا پيامبر يا ائمه همان لباس مردم عادي را مي پوشيدند ثانيا جايگاه خاصي در مجلس نداشتند.(برخلاف روحانيت بالا نشين فعلي)
    2.ساقه اين مدل لباس به دوران اموي بر مي گرده.در کتاب تاريخ پوشاک ايرانيان اومده:

    لباس فقها را ابويوسف، قاضى زمان هارون‏ الرشيد ترتيب داده بود. و پس از آن پوشيدن جبه نيمه بلند و گشاد و سبزرنگ که حاشيه‏ دوزى شده بود در ميان فقها و علما مرسوم شد.

    و اصلا لباس عربي زمان پيامبر و ائمه به اين شکل لباس روحانيون امروزي نبوده است

    يک طلبه با لباسش نماد نميشود با اخلاق و رفتارش نماد دين مي شود.

    پاسخ

    با سلام. اولا بنده نگفته ام لباس پيامبر و ائمه با مردم زمانشان فرق داشت بلکه گفتم به مرور زمان لباسها تغيير کرد و چون لباسهاي وارداتي چندان تکافوي حيا و حجاب نميکرد به جامعه روحانيت وارد نشد(لطفا متن را دقيقتر بخوانيد). ثانيا نهايت کم سوادي است اگر ندانيم پيامبر منبري داشت و بر آن مينشست و براي مردم سخن ميگفت و اين رويه در زمان اميرالمومنين و ساير ائمه نيز رواج داشت. ثالثا در زمان پيامبر، جامعه به گستردگي فعلي نبود و روابط و ارجاعات تخصصي کاملا بر مبناي شناخت عيني و فردي صورت ميگرفت اما اکنون شما چگونه ميخواهيد يک وکيل يا يک پليس يا يک دکتر را از بين خيل عظيم مردم پيدا کنيد اگر علامت مشخصه اي نداشته باشند؟. رابعا جمله اي که از آن کتاب نقل کرده ايد صرف نظر از ميزان اتقان و استناد منبع، ربطي به لباس فعلي مورد بحث ما ندارد بلکه سخن از لباس فقهاي آنزمان است که نميدانيم به چه شکل بوده. خامسا تفکر "خلاصه شدن نماد دين در اخلاق" تفکر انحرافي و التقاطي است که من و شما به عنوان يک طلبه آبشخور و ثمره آنرا به خوبي ميشناسيم. اگرچه به راحتي ميتوان تشخيص داد اين ادبيات يک طلبه مدعي اخلاق و رفتار نيست. جعل هويت، روش درستي براي به کرسي نشاندن حرفهاي سطحي و بي محتوي نيست. موفق باشيد