بسمه تعالی
میگویند: ادارات را تعطیل کردند تا راهپیمایی شلوغ شود!
نتیجه منطقی:
_ اون اداره هایی که باز بودن شرکت خصوصی یا خوارمادر ... ببخشید خواربار فروشی بودن.
_ اون کارمندایی که کار میکردند عمله افغانی بودن.
_ همه کارمندها و کارگرها رو کشان کشان به راهپیمایی بردن.
_ برای اینکه کسی در نره، چندهزار نفر مامور حضور غیاب گذاشته بودن.
_ ما چقدر کارگر و کارمند بچه و پیرمرد و پیرزن داشتیم و نمیدونستیم.
_ غربی ها نمیدونن ساعت 3 بعدازظهر در ایران اکثر ادارات و دانشگاهها تعطیل هستن!
میگویند: تنها 20 هزار نفر شرکت داشتند!
نتیجه ریاضی:
_ به چیزی که میبینی اعتماد نکن به "صدایی که از واشنگتون میشنوید" اعتماد کن.
_ خیابانهای منتهی به میدان انقلاب فقط هنگام حضور اغتشاشگران جزو ایران محسوب میشن.
_ کشور ایران مجموعا فقط 20 هزار نفر کارمند و کارگر دارد!
_ غربی ها به دلیل حس "خود برتر بینی"، هر (50) ایرانی را مطابق (یک) غربی حساب میکنند.
میگویند: از نمای بالا فیلم گرفته اند که جمعیت زیاد نشان داده شود!
نتیجه هنری:
_ تمام بزرگان سینما و عکاسی تاکنون اشتباه میکردن که میگفتن: "برای شلوغ نشان دادن لوکیشن باید از مدیوم شات استفاده کرد نه لانگ شات"!
_ برای نمایش چندین برابر تجمعات خنده آور ضدانقلاب در آمریکا و همین اغتشاشگران بی بوته تهرانی، عمهء هیچکاک و ننه بزرگ کوبریک بود که از مدیوم شات استفاده میکرد!
میگویند: مردم را با اتوبوس و از خارج شهر آوردند!
نتیجه ترابری:
_ اتوبوسهای ایران هرکدوم گنجایش هزار نفر را دارن.
_ ایران یواشکی به تکنولوژی تولید اتوبوسهای نامریی دست پیدا کرده.
_ وقتی جمعیت از کرج و ورامین و ... به تهران اومد، کرج و ورامین خالی شد. از قزوین بردن کرج، از رشت به قزوین، از ساری به رشت، از ... خلاصه الان هیچ کس سرجای خودش نیست.
_ همه شرکت کنندگان با لهجه ای غیر از محل راهپیمایی شعار میدادند!
میگویند: مردم برای کیک و ساندیس آمده بودند!
نتیجه اقتصادی:
_ کارخانجات در مدت 2 روز بعد از عاشورا، چند میلیون کیک و ساندیس تولید و عرضه کردند.
_ مردم ایران حاضرن نفری 1000 تومن کرایه و چند ساعت وقت هزینه کنن که بیان 300 تومن کیک و ساندیس بخورن.
_ هرکس کیک و ساندیس بیشتری بده مردم بیشتری رو میتونه دور خودش جمع کنه.
_ اگه غربیها توی این 30 ساله یه بار مردم رو نوشابه مهمون میکردن دیگه مجبور نبودن اینهمه دلار زیتونی خرج قلمهای شیطونی و گلوهای قیطونی کنن.
میگویند: شما کسانی که قرآن و پرچم امام حسین را آتش زدند حرامزاده میدانید.
نتیجه اخلاقی:
دراین مورد خاص با کمی اختلاف نظر هم عقیده ام: یا حرامزاده اند یا حرام لقمه ...
بنام خداوند جان آفرین
هیچ کس تصور آن را هم نمیکرد که شاهد اهانت به ساحت مقدس سید شهیدان باشد.
پیشتر، در عاشورای سال 1376 عده ای آشوبگر بی دین و پلشت، وجود منحوسشان را در پناه و سایه فردی نابخرد و سبکسر خزاندند، کارناوال شادی به راه انداختند و با سکوتی از سر میل به قدرت از جانب آن سید کج اندیش روبرو شدند.
همان شد که امروزه جرات کردند و به گستاخی عمیقتری روی آوردند؛ شعارهای زننده تر، حرمتهای دریده تر، نطفه های ناپاک تر، شکمها و چشمها و گوشهای از حرام انباشته تر و سرکرده ای احمق تر از گذشته دارند و مطالباتی بی شرمانه تر.
و باز هم سکوت است از جانب مدعیان انقلاب و خط امام؛ موسوی خفقان گرفته، خاتمی لال شده، صانعی به مرگ مصلحتی دچار شده، آیت الشیطانهای سبزپسند قم نشین در رودربایستی امام حسین و میرحسین مات شده اند، و ما ...
ما کجاییم؟ در کربلای حسین؟ یا کوفه میرحسین؟
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام. اینها جملاتیه که در خلال این مدت انتخابات به ذهنم خطور کرد. درست و غلطش با خودتون :
* نه به این شوری شور، نه به آن 20 سال بی نمکی ...
* چه بسیار آرایی که نه "حبا لمعاویه" بلکه "بغضا لعلی" به صندوق ریخته شد.
* گاهی بانگ "الله اکبر" و پرچم "یاحسین"، آمریکا را بیش از خداوند خوشحال میکند!
* یادم میآید امام گفت: « اگر روزی آمریکا از ما تعریف کند باید عزا بگیریم». مدتهاست برایت عزا گرفتهایم مهندس!
* مهندس جان :
"کمند مهر چنان پاره کن که گر روزی شدی ز کرده پشیمان بههم توانی بست"
* کسی در مقابل حسین میایستد که یا سیاست معاویه را داشته باشد و یا دست کم جسارت یزید را؛ نه کسی که از معاویه، خیانت، و از یزید، حماقت را آموخته باشد!
* "سلطان جنگل" بودن، "شجاعت جنگلی" می طلبد نه "قانون جنگلی"
* ممکن است انسان عضو "مجمع تشخیص مصلحت نظام" باشد ولی اهل "تشخیص مصلحت" نباشد
* ما همه در یک کشتی نشسته ایم. حتی تویی که زیر جایگاه احمدی نژاد را سوراخ میکنی ...
* منزلت شما غرب پرستان در نزد اوباما، به اندازه همان مگس است. اگر روزی بخواهید در مقابل اراده اش ویزویز کنید، سرنوشتی بهتر از آن مگس نخواهید داشت.
* اگر دیدیم تمامی لشگر کفر، نفاق، زر، زور، تزویر، تبلیغ، بهایی، صهیونیست، سلفی، ناصبی، ملی گرا، غرب گرا، سلطنت طلب، اصلاح طلب، سرمایه دار، بی بندوبار، بی درد، نامرد، روشنفکر نما، روحانی نما، متجدد، متحجر، وطن فروش و اپوزسیون با همه توان، متحدانه در مقابل یک جریان ایستاده اند، بدانیم این جریان، همان حقیقت خالص و نابی است که در آرزو و انتظارش بوده ایم.
* نمیدانم فتنه های اخیر ربطی به فقدان آیت الله بهجت دارد یا نه ولی میدانم آن مرد بزرگ، تا زمانی که همچون لنگری بود برای این کشتی پرتلاطم، نه "کوسه ها" خودنمایی میکردند و نه "موج ها" گردنفرازی.
* در خیابان "ولی عصر"، کسی مثل "علی" تنها نیست ...
أَیْنَ صَاحِبُ یَوْمِ الْفَتْحِ وَ نَاشِرُ رَایَةِ الْهُدَى ...
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام. در روزگاری که همه از امام و آرمانهای او دم میزنند و نگران گمراهی مردم از خط سیر آن بزرگوار هستند، هیچ چیز همانند گفته های خود روح الله نمیتواند سره را از ناسره برما بنمایاند.
بخوانیم و بشناسیم کسانی را که نورانیت خمینی کبیر در گفتار و رفتارشان هویداست، و تمیز دهیم آنانی را که با ریسمان پوسیده لفاظی و دورنگی، وجود ناقص الخلقه شان را به آن پیر سفرکرده میبندند :
من صریحا میگویم ما نمیخواهیم نه غرب و نه شرق از ما تعریف کنند. نمیخواهیم روشنفکران غربزده و قلمداران خود فروخته از ما تعریف کنند ما میخواهیم یک مسالهای را که اسلام میفرماید عمل بکنیم و برای کشورمان خدمت بکنیم نه یک دستگاهی درست بشود که همهاش خراب و فاسد باشد و بچههای ما را به فحشا بکشند1
***
اگر یک روزی اینهایی که شکست خورده اند به ما خوب نوشتند، آنوقت ما مصیبت داریم2
***
آمریکا هر چه به حکومت ما فحش بدهد و به مجلس ما فحش بدهد یا به افراد فحش بدهد، پیش مردم، آنها معتبرتر میشوند و از آن طرف، منحرفین هر چه شما را بدگوئی کنند برایتان بهتر است. مصیبت آنوقت بود که از شما تعریف کنند. اگر چهار مرتبه آمریکا ... تعریف کند از یک کسی، تعریف کند از یک چیزی، مردم میفهمند این عیبی دارد که اینها تعریف میکنند از او3
***
آن روزی را که آمریکا از ما تعریف کند باید عزا گرفت. آن روز که کارتر و ریگان از ما تعریف کنند معلوم میشود در ما اشکالی پیدا شده است. آنها باید فحش دهند و ما هم باید محکم کارمان را انجام دهیم4
***
حکومتهای جائر همه باید با ما مخالفت کنند، تبلیغات عالم، رسانههای گروهی عالم همه باید با ما ضدیت بکنند، ما اگر این کار را نکنند خلاف میدانیم. باید بگوییم خلاف کردند. من سابق یک وقتی میگفتم که اگر اینها بخواهند من را مفتضح کنند، تعریف کنند. این که بدگویی میکنید، بیشتر مردم توجه میکنند برای این که شما اگر دستتان را به دریا هم بزنید نجس میشود. شما اگر تعریف از من بکنید مردم همه مخالفت میکنند5
***
اگر آمریکا از یک جایی یا از جاهایی تعریف میکند، تعریف از خودش است، برای این که میبیند همه مطیع او هستند6
***
جناب آقای موسوی نخست وزیر محترم! نامه استعفای شما باعث تعجب شد ... در زمانی که مردم حزب الله برای یاری اسلام، فرزندان خود را به قربانگاه میبرند چه وقت گله و استعفا است؟ ... همه باید به خدا پناه بریم و در مواقع عصبانیت دست به کارهایی نزنیم که دشمنان اسلام از آن سوء استفاده کنند. مردم ما از این گونه مسایل در طول انقلاب زیاد دیدهاند. این حرکات هیچ تاثیری در خطوط اصیل و اساسی انقلاب اسلامی ایران نخواهد داشت7
والسلام _ روح الله الموسوی الخمینی
...........................................................
1) صحیفه نور ج 12 ص 85 تاریخ: 23/2/59
2) همان ج 15 ص 129 تاریخ : 16/6/60
3) همان ج 17 ص 163 تاریخ: 4/11/61
4) همان ج 18 ص 179 تاریخ: 20/9/62
5) همان ج 20 ص 142 تاریخ: 23/5/66
6) همان ج 20 ص 178 تاریخ: 21/11/66
7) همان ج 21 ص 11 تاریخ: 15/6/67
بسم الله الرحمن الرحیم
سلامی دوباره خدمت همه دوستان عزیز. سوال یازدهم :
چرا بعد از آزاد سازی خرمشهر قطعنامه رو قبول نکردیم تا جنگ زودتر تموم بشه ؟
1- چنین قطعنامه ای دراون زمان وجود نداشت بلکه 5 سال بعد از فتح خرمشهر ودر تابستون 66 به تصویب رسید. تنها پیشنهادی که سازمان ملل اون موقع داد آتش بس بود بدون اینکه شرایط ایران مبنی بر اعلام متجاوز و محکومیت اون و پرداخت غرامت به ایران رو درش لحاظ کنه. این سازمان حتی هیچ تضمینی نمیداد که عراق دوباره به ایران حمله نکنه !
2- بعد از فتح خرمشهر هنوز مقدار زیادی از خاک وطن مثل شلمچه، طلائیه، فکه، قصر شیرین، سومار، مهران و ... در اشغال دشمن بود و اگه درین شرایط آتش بس رو میپذیرفتیم، در گیر و دار تشریفات اداری سازمان ملل و رفت و اومدها و گفتگوها و نشستها، نه میتونستیم سرزمینهامون رو پس بگیریم و نه خسارتهای ناشی ازجنگ رو (همونطورکه بعدا هم نتونستیم).
3- اکثر نیروهای حاضر در جبهه، بسیجی و مردمی بودن و اگه آتش بس میشد برمیگشتن سر خونه زندگیشون و این خلاء نیرو در مناطق جنگی، فرصتی به عراق برای تهاجم دوباره میداد.
4- حملات پی در پی ما و حتی نفوذ به داخل عراق باعث میشد اهرمی به دست بیاریم تا در صورت وقوع مذاکره، دستمون پر باشه و از موضع قدرت حرف بزنیم.
5- شهرهای آبادان و خرمشهر و سایر نقاط مرزی باید از برد توپخانه دشمن خارج میشد تا زمینه بازسازی شهرها و بازگشت 5/2 میلیون آواره به وطنشون فراهم بشه.
6- این احتمال وجود داشت که با فشار به صدام، مقدمات سرنگونی اون و نجات مردم عراق و ایران ازین حکومت تبهکار ایجاد بشه.
7- انقلاب اسلامی ایران به عنوان کانون و منادی اسلام ناب محمدی (صلی الله علیه و آله) و تنها سنگر پیکار با امپریالیسم و امید بخش مستضعفان جهان و نهضتهای آزادیبخش، باید مردونه و با همه توان در مقابل این تهاجم نظامی ایستادگی میکرد و با دادن درس سختی به متجاوزین و حامیان اونها و احقاق کامل حقوق ایران، رسم آزادگی و مقاومت تا پیروزی رو به ملتهای ستم کشیده جهان می آموخت.
پس چی شد که بعدا قطعنامه رو پذیرفتیم ؟
دلایل بسیاری بود از جمله :
_ امکانات کشور در اثر محاصره شدید اقتصادی از طرف آمریکا و غرب تحلیل رفته بود.
_ کویت و عربستان سیل دلارهای نفتی خودشون رو به سمت عراق سرازیر کردن.
_ فرانسه در پی لغو ممنوعیت فروش سلاح به رژیم بعثی از سوی امریکا، هواپیماهای سوپر اتاندارد و میراژ 2000 به این کشور فرستاد.
_ روسها مدرنترین هواپیماهای دور پرواز و بلند پرواز خودشون رو به عراق ارسال کردن.
_ آمریکا با هدف قرار دادن سکوهای نفتی و هواپیمای مسافربری ایرباس و تهدید نفتکش های ایران، مستقیما وارد جنگ با ایران شد.
_ آلمانیها دانش و مواد لازم برای ساخت سلاح شیمیایی رو در اختیار دشمن گذاشتن که به صورت وسیعی در مناطق مسکونی و جبهه ها استفاده شد و مجامع بین المللی با سکوت خودشون این جنایات رو تایید کردن.
در نتیجه جنگ از حالت طبیعی خودش خارج و به یک نسل کشی گسترده و بدون هیچ ملاحظه حقوقی، اخلاقی و انسانی تبدیل شد و ما رو مجبور کرد علیرغم اینکه به خواسته های برحق خودمون نرسیده بودیم، قطعنامه 598 رو که نسبت به قطعنامه های قبلی به منافع ملی ما نزدیک تر بود بپذیریم.